اغاز دلشوره ها وبدبختی ها...
سردار تنهای ما ،تازه به فکر افتاده شری رو که به پا کرده چطوری جبران کنه وچطور این اب ریخته رو جمع کنه که بهش خبر میدن یکی از پناهنده ها که توی جنگ باهاشون بوده موقع فرار زخمی شده
تو
قسمت قبل دیدید که موهیول حالش بد شد و مارو یون رو بالا سرش اورد و یون
با دیدن موهیول تو اون وضع گریه اش گرفت و اکنون ادامه ی ماجرا
یون شروع میکنه زخمهای موهیول رو درمان کنه و به تمام وجود نگران موهیول است
ماهوانگ که زخمهای موهیول رو می بینه به مارو میگه چی شده که مارو میگه تو شکار زخمی شده که ماهوانگ میگه اینا زخمهای عادی نیست