دست گلی که گل پسر به اب داده بود که یادتونه؟ حالا بقیه ماجرا... شمشیر روی گلوی یونگ پو هست و حاضر نیست که اعتراف کنه تا اینکه دوچی میگه شاهزاده ما رو مجبور کرد وما چاره ای نداشتیم
یادتونه که دائه سو خالی میبست که واست یه عروسی جانانه میگیرم....
اتفاقا خالی نمیبنده و راست میگه ،هر چی وزیر و سفیر و حاکم و ناظم هست رو به عروسی جومانگ دعوت میکنه، از اونجایی که دائه سو خیلی مهمونوازه، گیه رو هم جز لیست مدعوین هست وتوی گیه روهرج و مرج میشه که حالا جطوری این خبر رو به سوسونو بدیم که پس نیفته؟
اولین نکته در مورد این قسمت این بود که مشروب ریختن تسو برای ماگا و به سلامتی هم بالا رفتنو حذف کردن ولی مشروب ریختن تسو برای خودش و خوردنش بعد از اینکه سوسونو بهش التماس کرد رو حذف نکردن
سردار تنهای ما ،تازه به فکر افتاده شری رو که به پا کرده چطوری جبران کنه وچطور این اب ریخته رو جمع کنه که بهش خبر میدن یکی از پناهنده ها که توی جنگ باهاشون بوده موقع فرار زخمی شده