مصاحبه با استادسعید مستغاثی منتقد و کارگردان سینما
بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته ، قسمت اول مصاحبه ای است برگرفته از نشست محققان و دانشجویان خانه هنر و اندیشه مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما در قم با منتقد محقق سینما، آقای سعید مستغاثی با عنوان «جادوئیسم و سینما». این مطلب خواندنی در شماره 22 نشریه گران سنگ رواق اندیشه و هنر(ماهنامه تخصصی خانه هنر و اندیشه) به چاپ رسیده است.
-با سلام و تشکر از شما که قبول زحمت نمودید و وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. امروزه در فیلم های بسیار زیادی شاهدیم که به مقوله جادو پرداخته می شود. سینمای آمریکا(هالیوود) بیشتر از اروپا به این امر می پردازد و شرکت های عظیمی چون برادران وارنر در آثار معروف و اسطوره ای چون هری پاتر و ارباب حلقه ها و فیلم های ژانر وحشت به وفور به این امر توجه نشان داده اند. اگر ممکن است تاریخی اجمالی از ارتباط سینما و جادو بفرمائید؟
با سلام به شما و تشکر از تلاش هایی که در این مرکز دارید. سینما را یک جادو خطاب میکنند، به قولی میگویند سینما واقعیت را رؤیا و رؤیا را واقعیت مینمایاند، یعنی اصلاً، اساس سینما جادوست. معروف است که به پرده سینما پرده جادوئی میگویند، چرا که اولین فیلمهایی که در تاریخ سینما تولید شد به یک نوعی برای مردم حالت جادو را داشت، اینکه حالا روی یک پردهای عده ای حرکت کنند، حرف بزنند، یا حرکاتی انجام دهند، برای مردم جادو بود،حتی نقل است در اولین اکران سینمایی عمومی که توسط برادران لومیر انجام شد، زمانی که در فیلم، ورود قطار به ایستگاه را نشان دادند، مردم از سالن فرار کردند. فکر می کردند قطار میآید و به آنها برخورد میکند!
فیلمساز دیگری در سالهای اولیه شکل گیری سینما، به نام ملیس مشهور شد که فیلمهایش را با نوعی تروکاژ یا حقههای سینمایی همراه می کرد. مثلاً سر کسی در فیلم جدا می شد، یا کسی از فضا می آمد، مردم ایمن کارها را بیشتر نوعی جادوگری و اعمال محیرالعقول می پنداشتند.
راجع به خود جادوگری در تاریخ سینما، فیلمهای متعددی ساخته شده است. در اغلب این فیلم ها، طبعا جادوگرها آدمهای خبیثی هستند، چون در فرهنگ مردم آمریکا و اروپا به این صورت بوده است. در فیلمهایی که در ارتباط با سرخپوستها و سیاهپوستها ساخته شده است، نادر بوده اند جادوگرهایی که قابلقبول و خوب باشند. البته در فیلم هایی چون جادوگر شهر زمرد، جادوگر خوبی میبینیم که میگوید من جادوگر شرق هستم، جادوگر خوبی هستم، البته در همان فیلم باز جادوگر اصلی فیلم، کارهای محیرالعقول انجام میدهد، یعنی جادوگری نمیکند. در سریالهای تلویزیونی هم، فیلمهای فانتزی یا فیلمهایی با مایههای طنز و کمدی بوده که جادوگری را یک کار فانتزی و طنز نشان داده است، نمونه آن سریان افسونگر بود، سریال دختر شاه پریان بود. در فیلمهایی مثل دزد بغداد هم چنین بوده است؛ اما آثار بسیار فراوانی وجود دارد که جادوگران، خبیث و بدطینت و شیطانی هستند. در سینمای دهه هشتاد در آثار زیادی چون فیلم جادوگر، خود جادوگران آدمهایی بد و مرتبط با شیطان تصویر میشوند.
-اما می بینیم که اخیرا فیلم هایی چون هری پاتر به صحنه تبلیغات جهانی آمده که جادوگران، انسان های خوبی هستند.
بله، آن چیزی که مورد بحث ما است، جادوئیسم در حداقل دو دهه اخیر سینمای جهان است که به نحو خیلی شگفتآوری تغییر ماهیت داد. یعنی جادو از وجه منفی به وجه مثبت آمده است و جادوگرها آدمهای خوبی نشان داده می شوند. آدمهای مثبت در جبهه جادوگران مثبت قرار میگیرند و آنهایی که جادوگر نیستند منفی هستند، نمونهاش همین فیلمهای هری پاتر است که جادوگرها قهرمان اصلی فیلم هستند و به غیر جادوگرها کلمه منگل و در ترجمه مشنگ میگویند! حتی، در این قبیل فیلم ها هرکس خون جادوگری ندارد انسان اصیل و موجود اصیلی محسوب نمی شود! قسمت ششم هری پاتر، اساساً بحث شاهزاده اصیل است، یعنی کسی که مثلاً مادرش جادوگر نبود. پدرش جادوگر بود. خود هری پاتر هم همین است، یعنی اصلاً نیمه اصیل محسوب میشود.
اینکه چرا یکدفعه مذاق کارگردانان سینما به این صورت درآمد و جادوئیسم در سینما تغییر جبهه داده است باید مورد بررسی دقیقی قرار گیرد. البته این را میشود از دهههای هفتاد هم پی گرفت، فیلمهایی مثل استاروار یا جنگ ستارگان، حتی نقد تاریخی آن میخورد به رمانهای جی.آر.تالکین که ارباب حلقهها از روی آن ساخته شد. اما به طور مشخص در سری فیلم های هری پاتر این مرام مستقرشده است. خوب این یک بحث فلسفی در باب شر و جادوی مثبت و منفی میطلبد که بنده در آن سطح نیستم اما اشارههایی می کنم.
این به موقعیت زمانی امروز برمیگردد. شاید اطلاع داشته باشید که موقعیت زمانی امروز غرب، موقعیت خاصی است، یعنی به اصطلاح امروزه در عصر تعویض هزاره هستیم. تعویض هزاره و ورود به هزاره سوم یک موقعیتی است که از دیرباز باور بسیاری از غربیها خصوصا اوانجلیستها و برخی پروتستان ها این بوده که نزدیکی به آخر الزمان است، این یک بعد داستان است. بعد دیگر برمیگردد به تجربهای که عرب پیش از دهه هفتاد و هشتاد داشت، در دهه هفتاد و هشتاد، نوعی عصیانگری در غرب وجود داشت به این مفهوم که همه باورها و سنتهای جامعه اعم از خانواده و اخلاق نفی میشد. عصیانگری علیه این بافتهای قدیمی، نوعی فضیلت به حساب می آمد. در فیلمهای دهه هفتاد به وضوح این چیزها را می بینیم؛ یعنی فراوانند آدمهایی که از خانه بیرون میزنند و بر علیه سنتهای اخلاقی جامعه میشورند و روابط سنتی را زیر پا میگذارند. این قبیل چهره ها، آدمهای مثبت، فعال و پویا قلمداد میشوند؛ ولی آنهایی که در آن بافت سنتی میمانند، چهره های منفی هستند. این به وفور در سینمای دهه هفتاد وهشتاد سینمای غرب واضح است.
این شیوه قهرمان پردازی و الگودهی، به نتیجه فاجعهباری در غرب انجامید. یکی از نتایج آن سستشدن بنیاد خانواده بود که جامعه غرب را در دهه هشتاد وارد بحران عظیمی کرد. همین مطلب، جامعهشناسان و سیاستمداران غرب را به تفکر انداخت که چرا چنین اتفاقی دارد میافتد و جامعه دارد از بین میرود. لذا نوعی بازگشت، هم در جامعه و هم در بین گردانندگان و برنامه ریزان اجتماع به وجود آمد. خودشان میگویند رجعت دهه نود. به وضوح این موضوع را از طریق فیلمهای سینمایی میتوان دید. تأکید میکنم از طریق فیلم؛ چون به نظر عده ای از صاحب نظران، سینما، بازتاب بلاواسطه جامعه است.
-شما این حرف را تا چه حد قبول دارید؟ آیا مکاتب مختلف سینمایی و هنری هم شامل این بیان می شوند؟
بنده هم چنین اعتقادی راجع به جوامع مختلف در دورانهای مختلف دارم. ممکن است از ظاهر یک فیلم کمدی و ملودرام، نشود چیزی درآورد؛ اما در باطن میشود خصوصیات رفتاری و زندگی و تفکر افراد آن دوره را درآورد. مثلاً فیلمهای دهه بیست و سی آلمان را که می بینیم، فضاها تاریک است و نماها کج و معوج است و داستانها یا بیشتر داستانهای سیاهی است یا در حسرت آینده خیلی درخشانی خبر می دهد. وقتی که تاریخ را بکاویم، خواهیم دید که دهه بیست و سی، دوران بحران روحی ملت آلمان بوده است. دورانی که پایان جنگ اول است و شکستی که آلمان در جنگ اول خورد. دورانی که نهایتا به فاشیسم کشیده شد.
درباره مکتب نئورئالیسم ایتالیا نیز این معادله برقرار است. فیلمهای آن دوره بسیار ساده و سیاه و سفید هستند، حرکت دوربین وجود ندارد و استودیویی نیست. متوجه میشوید که آن سینما، دوران بعد از جنگ را به خوبی میتواند توضیح دهد، دوران کمبودها را، دورانی که هیچ چیز وجود ندارد، دورانی که یک نفر به دنبال یک دوچرخه میرود. به خوبی میشود از فیلمهای نئورالیستی سینمای ایتالیا، دوران بعد ازجنگ اروپا را درآورد. به قول معروف، فیلمی که از جامعه خودش به دور باشد، فیلمی است که فرزند زمان خودش نیست.
-البته در تاریخ سینما و در کشور خودمان نیز چنین فیلم هایی داشته ایم.
بله، نمونه فیلم هایی که با زمانه بیگانه اند، در سینمای امروزه ایران خیلی زیاد است، یعنی اصلاً معلوم نیست این آدمها و فیلمها و فضاها از کجا آمده اند؛ اما بسیاری از فیلمها در تاریخ سینما، تفسیر زمان خودشان بودند، فرضاً امروز خیلی از فیلمهایی که از آمریکا میآید یکجوری آن وحشتی که در طول تاریخشان به وسیله مسائل مختلف و از سوی حاکمانشان در جامعه آمریکا القا شده است، دیده میشود. اگر صد سال دیگر، آیندگان این فیلمها را ببینید متوجه میشوند در این زمان در جامعه آمریکا چه میگذشته. حتی در بسیاری فیلمهای ایرانی که فرزند زمانه خویش نبوده اند، می توان درآورد که مردم این زمان چهطور فکر میکنند، چهطور زندگی میکنند. یک کاوشگر می تواند برداشت های خوبی از این فیلم ها بگیرد، حداقل در نوع رفتارها و زندگی مردم و خیابانهاو محیط زندگی آنهات و دغدغه های برخی مردم روزگار فیلم.
-به بحث اصلی بازگردیم، داشتیم درباره دوران رجعت دهه نود در جامعه غربی حرف می زدیم.
علاوه بر اخبار رسانه ها و مطبوعات و کتب، از فیلمهای دهه هفتاد و هشتاد نیز میتوان عصیانگری جوامع غربی و سپس بازگشت دهه نود را فهمید. ما در دهه نود شاهدیم که در بسیاری از فیلم ها مسائل اخلاقی مطرح میشود، لزوم پای بندی به خانواده طرح می شود، آدمهایی که از خانوادهها گریخته بودند دچار بحران میشوند، دچار سرگشتگی میشوند، دچار آوارگی میشوند، روابط غیراخلاقی مذموم شناخته میشود، چیزهایی که در دو دهه قبل از آن فضیلت بود.
بازگشت در جامعه غرب، متفکرانه یا سیاستمدارانه، جامعه غرب را به تفکر وا میدارد. طبیعی است که عاجلترین نتیجه این قضیه میتواند گرایش به دین در جامعه غربی باشد، لذا برنامه ریزان غربی به فکر می افتند که چه کنند. به این نتیجه می رسند که همان کاری که سالها کرده بودند را در جوامع غربی تداوم بخشند، یعنی مکاتب و فرقه های انحرافی را گسترش دهند. اینکه شما در دهه نود شاهد هستید در غرب و به خصوص آمریکا دهها و صدها فرقه و گروه و مسئله انحرافی به وجود میآید، در همین راستاست. مراکزی برای احضار روح، جنگیری، کف بینی، شیطان پرستی، جادوگری تا آنجا رشد کردند که برخی رسانههای آن زمان غرب، از اینکه ناگهان آنقدر جریانات منحرف، رشد کردند. وحشت از اینکه این فِرق و مکاتب انحرافی، در جامعه آمریکا روی فیلمها و رفتارهایشان، به شدت تأثیر میگذارد.
-آیا مقامات برنامه ریز و سیاست مداران نیز در اینجا با سینمای غرب همراه بودند؟
البته این جریان به شدت از طریق مقامات و برنامه ریزان سیاسی و هنری تایید میشد و هنوز هم چنین است. مسلما از نظر آنها، به خاطر اینکه دنیا به دنبال آن دین اصلی و توحیدی نرود، باید آیین های انحرافی ایجاد شود و آن پتانسیل که در مردم برای گرایش به معنویت ایجاد شده بود به این صورت سمت و سوی انحرافی پیدا می کند. واضح است که با ترویج باطل حق لاپوشانی شده و مردم به انحرافات فکری و عملی گرایش پیدا می کنند و از راه مستقیم -که مخالفت با ظلم و فساد است- باز می مانند و سیاست مداران غربی، همچنان سلطه خود را حفظ می کنند.
-سینمای غرب در این بحث، دقیقا چگونه عمل کرد؟ بیشتر به سمت کدام آیین های انحرافی رفت؟
خوب طبیعی است که وقتی یک همچنین زمینهای فراهم شود، سینما هم دست به کار میشود، سینما هم میآید یکدفعه، شاهد هستیم در سینمای هالیوود، انواع و اقسام فیلمهای دینی و معنوی و متافیزیکی متولد میشود! فیلمهایی که تا یکی دو دهه پیش اصلاً سابقه نداشته، دهه نود به شدت رشد می کند. مثلاً گرایش به بودیسم را به وفور در سینما و در جامعه غربی میبینیم. ناگهان میبینیم هفت، هشت فیلم شاخص راجع به بودا توسط فیلمسازهای معتبر تولید میشود، اصلا" شکبرانگیز میشود، فیلمهایی که مکاتب عرفانی انحرافی می پردازند، ناگهان اینقدر زیاد می شوند. فرض کنید در یک زمان محدود، مارتین اسکورسیزی فیلم کاندون را راجع به دالایی لامای چهاردهم رهبر بوداییان تبت میسازد، خانم جین کمپیون فیلم دود مقدس را راجع به مکاتب عرفانی میسازد، فیلم معروف هفت سال در تبت ساخته می شود، فیلم دیگری به نام بودای کوچک، و همینطور پشت سر هم فیلم های دیگری در این زمینه، با تبلیغات زیاد شرکت های اصلی، به بازار روانه شده و اکران می شوند.
آدمهایی که اصلاً در این مایه ها نبودند، وارد گود ساخت مضامین عرفان شرق آسیا می شوند. ظاهرا باید دیگر عمیقترین بحثهای عرفان شرقی را در فیلمهای عرفانی آمریکایی ببینیم! حتی در فیلمهای رزمی، آثاری می بینیم که به وضوح مجسمه های خدایام متعدد بودایی و هندو را نمایش می دهند و گویی پشت هر فیلم ده مرتاض و راهب شرقی نشسته اند و دارند فیلمنامه را مینویسند. می دانید که بودیسم تبتی یا بودیسم شمالی که بیشتر از سایر فرقه های بودیسم در هالیوود و سینمای اروپا ترویج می شود، به شدت به خرافه و جادوگرایی ممزوج است و این مطلب در فیلم هایشان هم هویداست. این یک بعد قضیه است.
اما از جهت دیگر بحث جادوگرایی ترویج می شود. در اثری مانند هری پاتر آیین های جادویی غالبا غربی(مسیحی-یهودی) ترویج می شود. اولین کتاب این مجموعه هفت جلدی، سال 1997 میلادی توسط خانم جی.کی.رولینگ نوشته میشود و بلافاصله اولین فیلم آن ساخته می شود و در سال 2001 روی پرده سینما اکران می شود. در این فیلم است که الگوی کاملی از یک جادوگر مثبت ارائه می شود. اکنون دیگر با این پس زمینه که شرح داده شد، به راحتی میتوان فهمید چرا جادوگرها و جادوئیسم در سینما تغییر موضوع دادند. باید در سینما این ماجرا اتفاق میافتاد. و حالا جادوگرها نیروهای مثبت داستانها و قصهها میشدند.
-به نظر شما اوانجلیست ها (مسیحیان پروتستان بنیادگرا یا همان مسیحیت صهیونیست) و یهودیان که در آمریکا قدرت رسانه ای و دولتی را در اختیار دارند و لابی بسیار قدرتمندی دارند، نیز تاثیری در این زمینه داشته اند؟
آنچه تا کنون گفته شد، یک بعد قضیه بود، اما بعد دیگری که به نظر بنده، بعد استراتژیک موضوع میتواند باشد، به باورهای اوانجلیستی بر میگردد. قبل از آن هم، مسلم است که سینمای آمریکا از اول توسط یهودیان مهاجر به وجود آمد. این چیزی است که در تاریخ نوشته شده است. یهودیان مهاجری که اوایل قرن بیستم از اروپا به آمریکا رفتند، ثروتمند بودند و برخی در آمریکا با کمک های انحصاری هم کیشان نژادپرست خود، پولدار شدند. آنها به دنبال سرزمین موعود بودند، آنان اولین سرزمین موعود خود را در آمریکا جستوجو میکردند.
از مسلمات تاریخ است که کریستف کلمب به امر و سرمایه فراوان مالی یهودیان و مارانوهای(یهودیان مخفی) وابسته به دربار پرتغال مامور شد تا برود و سرزمین موعودشان را پیدا کند. البته اهداف استعماری و غاصبانه هم داشتند. بعد اینها در قرون هیجدهم و نوزدهم، آمدند آمریکا، کسانی مثل پلیس بیمنیر، گارین زانوک، سنزینک. افرادی که هالیوود را به وجود آورند، همه یهودیان پولدار و اشرافی بودند که به جرأت می توانم بگویم همه جزء صهیونیست ها بودند، یعنی طبق برنامهای که باید اجرا میکردند، اینها هالیوود را به وجود آوردند؛ شبیه آنچه در پروتکلهای حکمای صهیون آمده بود.
یک مورخ آمریکایی میگوید: «حدود صد و ده سال است که اینها با فیلمهایشان دارند برای ما الگو میسازند، ما زندگیمان طبق فیلمهای اینهاست، غذا خوردن ما، مردن ما، ازدواج کردن، همه چیزمان الگو گرفته از یهودیان است.» این است که در این شکی نیست که هالیوود توسط اشرافیت یهود به وجود آمد. توسط زرسالاران دنیاطلب یهودی، و الان هم به طور قاطع میتوانم بگویم نود و نه درصد آن دست این گروه است. نه تنها رسانههای آمریکا که خبرگزاریهایشان دست صهیونیستهاست.
البته صهیونیسم اخیرا در مسیحیت هم طرفداران بسیاری پیدا کرده و صهیونیستهای مسیحی، به طور مشخص که حاکمان رسمی این کشور هستند، همین دار و دسته جرج بوش که جزء اوانجلیسها هستند. اینها اعتقاداتشان با سایر مسیحیان متفاوت است. اینان اعتقاد به آرماگدون دارند، اعتقاد به ظهور مسیح موعود در همین سالهای این هزاره جدید دارند، اعتقاد به جنگی در محلی به نام آرماگدون دارند که دنیا را فرا می گیرد و همه غیر از مسیحیان انجیلی و یهودیان را از بین می برد یا آنها را مسیحی می کند. طبیعی است که سینمایی که اینها اداره میکنند، به این سمت بچرخد، یعنی افکار و باورهای خوشان را از طریق سینما ارائه بدهند. آثار بسیار زیادی از اینها اکنون، عنوان پر فروش ترین و شلوغ ترین گیشه را به خود اختصاص داده اند و شور آخرالزمانی با نگاه های خاص مسیحیت صهیونیستی را در غرب ایجاد کرده اند.
،قسمت دوم مصاحبه محققان و طلاب و دانشجویان خانه هنر و اندیشه مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما در قم با منتقد محقق سینما، آقای سعید مستغاثی با عنوان «جادوئیسم و سینما». شماره 22 نشریه رواق اندیشه و هنرماهنامه تخصصی خانه هنر و اندیشه
-پس فیلم سازان مستقل در سینمای غرب، خصوصا هالیوود چه می کنند؟
در مصاحبههای بسیاری از کارگردانهای هالیوود هست که بسیاری از طرحهای مستقل خودشان در آمریکا را نتوانستند اجرا کنند، چون روسای کمپانیهای بزرگ تولید و توزیع و بازاریابی این اجازه را ندادند، و فقط طرحهای خاص که هم جهت با نظریات صهیونیست هاست اجازه تولید و پخش میگیرند. جریان اصلی سینمای آمریکا که همه سینماها را در بر میگیرد، دست این گروه است. یک مثال خیلی ساده اش فیلمی بود که چندی پیش تلویزیون راجع به ترور جرج بوش پخش کرد. در این فیلم، فیلمسازی میآید، به اصطلاح آینده را نشان میدهد که مثلا جرج بوش ترور میشود و به قتل می رسد. این فیلم را که در انگلیس ساخته شد، هیچکدام از سینماهای آمریکا حاضر نشدند نشان بدهند، چون همه این زنجیره سینمایی در دست همان کمپانیهای صهیونیست مسیحی و یهودی است. این سیستمی است که موجود است.این سیستم از سالها پیش، برنامهریزی گسترده ای کرد، طرحریزی کرد، که طبق آرمانها و اهدافش فیلم های بسیاری بسازد. فیلمهایی که بتوانند آرمانها و اهدافشان را تئوریزه کنند. گویی از دهه هفتاد هم این قضیه وجود داشته، شما به خوبی اسطورههای صهیونیسم مسیحی و یهودی را در این فیلمها میتوانید ردیابی کنید.
-اگر ممکن است، درباره سایر فرقه های انحرافی عرفانی غرب، توضیحات بیشتری بفرمائید. ظاهرا هری پاتر بیشتر مدیون مکاتب عرفانی یهودی-مسیحی است، در این زمینه چه بیانی دارید؟
درباره کتاب و فیلم هریپاتر باید به یکی از اسطورههایی که در هالیوود بیشتر از همه وجود دارد و تفکری که بیشتر از همه رسوخ دارد، اشاره کنم. تفکر کابالیسم(قبالائیسم) در این فیلم واضح است. کابالیسم داستان مفصلی دارد. بعضیها شروع آن را به آیین های جادویی و مشرکانه مصر باستان مربوط میکنند، کابالیسم یکی از آیین هایی است که جادوئیسم و جادوگری اصلاً از آن در میآید، برخی فرقه شوالیههای معبد و جنگهای صلیبی را در ترویج کابالیسم در میان مسیحیان و ایجاد کابالیسم مسیحی موثر می دانند. عناصر اصلی کابالیسم، موعودگرایی و شیطان شناسی و قدرت شر و روش های مرموز صوفیانه و پنهان کاری و جادوگرایی هستند. همه این عناصر در اثری چون هری پاتر پیداست. البته آثار فراوان دیگری هم به کابالیسم اشاره های پیدا و پنهانی دارند. اگر دوستان فیلم رمز داوینچی را دیده باشند، به خوبی میتوانند نمادها و علائمی را در این فیلم در این باره ببینند. بعضی مواقع خودشان این چیزها را به خوبی در فیلم هایشان رو میکنند و میگویند.
به هر صورت کابالیسم مکتب جادوگری است و سر رشته آن هم میرسد به آن کاهنان و ساحران مصر باستان که افراد فرعون بودند. مایههای اصلی آن، مایههای مادیگری است. خیلیها حتی ماتریالیسم و مکاتب مادیگری را ناشی از این کابالهها میدانند، اینها آمدند ماتریالیست را حتی با اومانیسم ترکیب کردند، بعدها در جنگ های صلیبی، فرقه شوالیههای معبد، این مضامین یهودی-دنیوی را از حاخامهای کابالیست فراگرفتند و در اروپا پخش کردند. گفته میشود که شوالیههایی که خودشان مسیحی بودند، بعد در محل ادعایی معبد حضرت سلیمان(علیه السلام) در بیت المقدس، تنها ماندند و به آموزههای جدیدی رسیدند و کلیسای کاتولیگ آنها را مرتد اعلام کرد. سپس اینها بیرون آمدند و مدتها حق السکوت از کلیسای کاتولیگ میگرفتند تا بالاخره بر اثر قدرت گرفتن کلیسای کاتولیک، آنها را قتل عام کردند، اما عدهای از آنها به اسکاتلند گریختند و اولین لژهای فراماسونی را به وجود آوردند، یعنی در واقع فراماسونری هم از همینجا به وجود آمده است و منشا کابالیستی دارد.
-اگر امکان دارد درباره فیلم و رمان رمز داوینچی که اخیرا سر و صدای زیادی به پا کرد و ارتباط آن با بحث بیشتر توضیح دهید. درباره سایر آثار شاخص نیز توضیحاتی بفرمائید.
در فیلم رمز داوینچی ماجرای مذکور به نوعی توضیح داده می شود. در فیلم می بینیم که برخلاف عقیده مسیحیت کاتولیک ادعا می شود که حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) نسلی از مریم مجدلیه داشته اند. راز و رمز این نسل را انجمن یهودی- صهیونیستی اخوت خانقاه حفظ کرده است. آن نسل در همان روز موعود، میآید و ظهور میکند و در نبرد نهایی آرماگدون پیروز می شود. به هر صورت کابالیسم و جادو از اینجا به شوالیههای معبد و سپس به فراماسونری کشیده شد. شما در این فیلم، هم اسطورهها و نمادهای کابالیسم و جادوگری و هم فراماسونری میتوانید پیدا کنید.
در جنگ ستارگان دقیقاً ماجرای شوالیههای معبد وجود دارد، در این فیلم چند قسمتی و پرفروش، افراد شوالیه مانندی هستند که میخواهند دنیا را توسط یک امپراتوری نجات دهند، توسط آدمهای خبیثی که دارت نامیده میشوند، خبیثترینها به کناره رانده میشوند و بعد شورش میکنند و در جنگ آخر پیروز میشوند. همان جنگ آرماگدون.
در سه گانه پر خرج و موفق ارباب حلقهها باز همین قضایا وجود دارد، یعنی دقیقاً نه شوالیهاند که محور مبارزه با باطل هستند. نه فرد هستند که یاران حلقه اند که این عدد عین تعداد نه نفر اولیه فرقه شوالیه های معبد هستند! قسمت آخر فیلم هم با نام و رویکرد بازگشت پادشاه تمام می شود. آن پادشاهی که خودشان اعتقاد دارند برمیگردد. شیطان شناسی و قدرت شر و موعودگرایی و قهرمان پروری و لباس هایی شبیه سربازان صلیبی و تمام عناصر دیگری که لازم است تا آن فیلم را هم اثری متاثر از کابالیسم بدانیم، در فیلم ارباب حلقه ها وجود دارد.
فیلم رمز داوینچی یکی از فیلمهای کابالیستی است که مایههای تأسیس انجمن اخوت خانقاه صهیون را اینگونه توضیح میدهد که برای حمایت و حفاظت از نسل به وجود آمده تا در زمان خاص آن عیسای دوم بر اساس پیش گویی های کتاب مکاشفات یوحنا از عهد جدید بیاید و بعد از جنگ آرماگدون جهان در حکومت هزار ساله مسیح ثانی آرامش خود را بیابد. در فیلم ادعا می شود افراد مختلفی در این انجمن عضو بوده اند، همان فراماسونها، مثلاً کسانی مثل لئوناردوداوینچی، سر آیزا ک نیوتون و افراد دیگر.
در فیلم رمز داوینچی گفته میشود که حقیقت راز عیسی مسیح(علیه السلام)، حقیقت جام مقدس و آن مریم مجدلیه است،بانویی که به نظر آنها بدکاره بود و سپس با عنایت مسیح، بانوی مقدس شد. بنا به ادعای فیلم، این حقیقت در تمام طول تاریخ توسط اعضای خانقاه صهیون زنده نگاه داشته شده است: در تابلوها، در موسیقی، در فیلم و در سایر هنرها. این جالب است که یک فیلم هالیوودی است که این مطالب را میگوید، یعنی این به قول برخی توهم توطئه نیست. دلیل اینکه چرا در این فیلم صریحا این مطالب را میگوید و دست خودشان را رو میکند، را هم خواهم گفت.
حتی ادعا می کند ما آمدیم حقیقت این جام مقدس و حقیقت ماجرای مریم مجدلیه را در طول تاریخ برای کودکان در کارتونها نگه داشتیم! در کارتونهای والت دیزنی. حتی اسم میآورد: زیبایخفته، سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، شیر شاه. همیشه در این کارتونها آدمهایی هستند که قلمرو آنها تسخیر شده است؛ مثلاً سفیدبرفی از قلمرو خودش رانده میشود، و به جنگلی میرود و در آنجا زندگی میکند. سیندرلا و زیبای خفته هم همین گونه اند. اینها از قلمرو خودشان دور شده اند و زمانی باید به وسیله نیروهای خیر برگردند و قلمرو خودشان را پس بگیرند مثل شیر شاه.
در برخی از این آثار همیشه به دنبال مادری میگردند. این سوال همیشه در ذهنها بوده که چرا در این کارتونها، همه دنبال مادرشان میگردند، برای من هم سؤال بود چرا همه دنبال یک مادر گمشدهای میگردند؟ بنا به ادعای فیلم آن مادر گمشده همان مریم مجدلیه است، یعنی در این فیلم میگوید که ما سعی کردیم این حقیقت راز جام مقدس را در آثار مختلف هنری حفظ کنیم و به نسل آینده انتقال دهیم. حتی موسیقیهایی چون موسیقی اوپرای فلوت سحرآمیز بوتزا که دقیقاً اسطورههای یهودی و کابالیستی در آن بیان میشود، یا بوچلی، یا خیلیهای دیگر که اصلاً باور نمیکنید.
همیشه میگفتند این نظریه، توطئه است و اینها، اینجوری نیست هنر برای هنر است! هنر برای سرگرمی است! هالیوود برای سرگرمی فیلم میسازد! ولی الان خود هالیوودی ها میگویند که اینگونه نیست و نبوده و نخواهد بود. اسم هری پاتر هم در فیلم رمز داوینچی به طور مستقیم میآید که گویا هری پاتر هم از جمله آثاری بوده که برای حفظ آن حقیقت جام مقدس ساخته شده است. هری پاتر فردی است که از قلمرو خودش دور مانده، حقش را موجود رازآمیز و شروری به نام لرد ولدُمورت ضایع کرده است و هری به دنبال حق خود با او نبردهایی می کند تا در آخرین نبرد پیروز شود. ولدُمورت در جمع آنتی کرایست یا همان دجال و ضد مسیح از نظر صهیونیست های مسیحی است. هری پاتر، کرایست(مسیح) است. هریپاتر کسی است که قرار است دنیا را نجات دهد.
اگر شما در این فیلمها نگاه کنید میبینید که عبارت «چوزِن وان» یعنی فرد برگزیده و منتخب یگانه، به کار می رود. در ماتریکس میگویند نئو، فرد برگزیدهای، در هری پاتر و جنگ ستارگان هم قهرمان فیلم را یک برگزیده می دانند که باید این دنیا را نجات دهد. پشتوانه همه این آثار، یک فرضیه است، چیزهایی به طور غیرمستقیم یا مستقیم به مخاطب القا می شود تا پروژه آخرالزمان سازی غرب، بنا به خواست صهیونیسم سامان بیایبد.
شوالیه های معبد، یکی از کارهایی که در معبد سلیمان انجام می دهند، جادوی سیاه است کهدر فیلم هری پاتر هم جادوی سیاه را دیدیم. اصلاً محفل ققنوس در هریپاتر، همان قضیه شوالیههای معبد است که میخواستند رازی را نگهدارند، محفل ققنوس هم همان محفلی است که قرار است هریپاتر آن را محافظت کند.
جرج بوش نهایتا از آن فیلم دفاع کرد. دقیقاً آرمان های صلیبی سیاست مداران صهیونیست در این فیلم ها نمایان است. در نهایت، چیزی که این وسط وجود ندارد، خداست. مقابله با نیروهای خیر و شر و همه چیز، با استفاده از نیروهای انسانی و جادوئی است، مثل هریپاتر، جنگ ستارگان، ارباب حلقهها یا خیلی فیلمهای دیگر. این چنین است که جادوئیسم در خدمت آموزههای یهود، کابالا، انجمن خانقاه صهیون، فراماسونری و صهیونیسم قرار میگیرد، چیزی که الان دیگر پردهپوشی نمیکنند.
-چرا اینها میآیند و صریحا این مطالب را میگویند، چه شده که حالا دارند از رو بازی میکنند؟
در فیلم رمز داوینچی گفته میشود، که با تغییر هزاره، نوبت به نبرد نهایی می رسد م همه چیز رو می شود. البته این جزء اعتقادات آنهاست. الان صد و بیست کانال اوانجلیستی شدیدا در حال فعالیت است. اینان میگویند که ورود به هزاره سوم، یعنی ظهور آرماگدون. اینها در دروازه های بیت المقدس و قدس شریف، دوربین کار گذاشته اند که قضیه جنگ آرماگدون را فیلمبرداری کنند. مرتب توریست میبرند آنجا، بارها و بارها این گفته شده و این اعتقاد در رمز داوینچی هم گفته میشود که با عوض شدن هزاره، با ورود از برج هود به برج حمل باید این اسناد خانقاه صهیون افشا شود که یک چنین نسلی از عیسی مسیح(علیه السلام) وجود دارد. افشا شود که اینها باید آزادیخواه جهان باشند. خوب حالا رمز داوینچی افشاگر این است دیگر، یعنی خود او دارد دلیل وجودی خودش را بیان میکند و میگوید به این دلیل ساخته شدهام که بگویم چه اتفاقاتی میافتد و باید بیفتد.
در آمریکا مؤسسههایی درست شده مثل مؤسسات اکتوان، مؤسسات فیلمسازی است، که دقیقاً به دست اوانجلیستها درست شده و قرار است اینها خودشان فیلمهایی بسازند که مستقیماً تبلیغ این آرمانهای خودشان را بکنند، یعنی به این نتیجه رسیدند که دیگر پردهپوشی و در پرده سخن گفتن و در خفا حرف زدن و سخنگفتن بس است. دیگر باید بدون پرده سخن گفت. از این جهت است که شما میبینید هفتاد درصد از فیلمهایی که از آن طرف میآید، فیلمهای غربی آخر الزمانی است و همین مایههای جادویی در آن وجود دارد، آنتی کرایست ظاهر می شود و مسیح باید با آن مقابله کند. به قول یکی از دوستان سینمای غرب الان آرایش آخر الزمانی گرفته است. این یک واقعیت است و در همه فیلمهایشان دیده میشود، و جادوئیسم هم در همین مرتبه قابل تفسیر و تعبیر است....ادامه دارد....
لوگوی اولیه پارامونت بیست وچهار ستاره داشت، که نشاندهنده تعداد بازیگرانی بود که با این شرکت قرارداد بسته بودند، لوگوی کنونی پارامونت بیست ودو ستاره دارد، به درستی مشخص نیست که چرا دو تا از ستارهها کم شدهاند!
نیوشا ضیغمی: باران کوثری دوستی با معرفت و بازیگری عالی
نیما شاهرخ شاهی:باران کوثری بازیگر حرفه ای و بااخلاقی است. به علت تمرینات زیاد در پیش تولید در ایفای نقش خیلی راحت بودم. به طور اصل بازیگر روبه رو در بازی ها یک سری انرژی های خوب و مثبتی به فرد می دهد. باران کوثری با بازی حرفه ای اش این گونه بود
مهرداد صدیقیان:باران کوثری یکی از بهترین های سینمای ماست و برای بازیگر مقابلش یک نعمته طوری بود که من و باران کوثری میشستیم راجع به فیلم به هم ایده میدادیم و انقدر بهم کمک میکردیم که دیگه جلوی دوربین هیچ مشکلی نداشتیم
گلشیفته فراهانی: اینطوری میشود که خون بازی این همه جایزه میگیرد، ولی سنتوری فقط کاندیدای دو تا جایزه میشود و حتی اکران هم نمیشود. این را هم بگویم که من هم خانم بنیاعتماد را خیلی دوست دارم و هم به نظرم بازی باران در خون بازی یکی از درخشانترین بازیهایی بود که من تا امروز دیده بودم.
هنگامه قاضیانی: میتوانم بگویم باران با حضورش در تئاتر ثابت کرد که بازیگر بسیار توانایی است. برخوردهای این بازیگر از لحاظ اخلاقی خیلی خوب است. باران دختری است که میداند حداقل به عنوان یک هنرمند باید چگونه رفتار کند
رسول صدر عاملی : باران کوثری در «حیران» بازی بسیار ویژه و قابل توجهی از خود نشان داد که تائید میکند او دارد بازیگر خوبیگفت: باران کوثری در «حیران» بازی بسیار ویژه و قابل توجهی از خود نشان داد که تائید میکند او دارد بازیگر خوبی میشود.
بیوگرافی حمیرا ریاضی
برای اولین بار با بازی در تله تئاترهای خسیس دهکده روگافورد و انگشتر ژنرال ماسیاس بود که به تلویزیون آمد و موفقیت خودش در زمینه نمایش را دوباره تکرار کرد. اوج هنرنمایی او بازی در مجموعه تلویزیونی طلسم شدگان است
.نام اصلی: حمیرا
نام خانوادگی اصلی: حسنی ریاضی
......................................
سمت (در بخش های): بازیگران،
......................................
تاریخ تولد: 1346
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
......................................
مدرک تحصیلی: فوق لیسانس کارگردانی تاتر
روابط خانوادگی با دیگر هنرمندان
>> علیرضا اوسیوند (شوهر)
بیوگرافی
فوق لیسانس کارگردانی از دانشکده سینما و تاتر.
فارغ التحصیل کارگردانی تاتر از دانشکده هنرهای زیبا در سال 1374.
همسر علیرضا اوسیوند (بازیگر).
شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم ساز و ستاره (محرم زینال زاده) در سال 1373.
برای اولین بار با بازی در تله تئاترهای خسیس دهکده روگافورد و انگشتر ژنرال ماسیاس بود که به تلویزیون آمد و موفقیت خودش در زمینه نمایش را دوباره تکرار کرد. اوج هنرنمایی او بازی در مجموعه تلویزیونی طلسم شدگان است.
بازی اش در فیلمهای زیر پوست شهر و رنگ شب از بهترین نقش آفرینی های کارنامه سینمایی اوست.
مجموعه های تلویزیونی:
- همسایه ها (حسن فتحی، 1370)
- ساز و ستاره (1371)
- پهلوانان نمی میرند (حسن فتحی - 1374)
- در جستجوی گمشده (فیلم داستانی، 1375)
- آژانس دوستی (احمد رمضان زاده - 1378)
- همسفر (قاسم جعفری - 1379)
- دختران (اصغر توسلی - 1379)
- طلسم شدگان (داریوش فرهنگ، 1382)
تله تئاتر:
- خسیس دهکده روگافورد (تله تئاتر، 1375)
- انگشتر ژنرال ماسیاس (تله تئاتر، 1375)
بخشی از فیلم شناسی:
1381 نغمه ( ابوالقاسم طالبی ) [بازیگر]
1379 رنگ شب ( محمدعلی سجادی ) [بازیگر]
1378 زیر پوست شهر ( رخشان بنی اعتماد ) [بازیگر]
1373 ساز و ستاره ( محرم زینال زاده ) [بازیگر]
جوایز و انتخابها
>> 3 - سومین بازیگر نقش مکمل زن سال (زیر پوست شهر)
[ دوره 15 منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1379 ]
.................................................................
بیشترین همکاری های حمیرا ریاضی با:
>> گلاب آدینه (بازیگران،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
بیوگرافی مریلا زارعی
بازی در فیلم دوزن (تهمینه میلانی، 1377) یکی از شانسهای بزرگ او بود
.نام اصلی: مریلا
نام خانوادگی اصلی: زارعی برزی
......................................
سمت (در بخش های): بازیگران،
......................................
تاریخ تولد: 1353/1/25
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
.....................................
مدرک تحصیلی: فارغ التحصیل صنایع غذایی
بیوگرافی
فارغ التحصیل مهندسی صنایع غذایی از دانشگاه تهران در سال 1375.
فعالیت در تلویزیون با بازی در مجموعه تلویزیونی دبیرستان خضرا (اکبر خواجویی) در سال 1375.
شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم سلام سینما (محسن مخملباف) در سال 1373.
با مجموعه تلویزیونی کاراگاه (حسن هدایت) به دنیای بازیگری روی آورد. و با مجموعه تلویزیونی هوای تازه (محمد رحمانیان) بیشتر شناخته شد. بازی در فیلم دوزن (تهمینه میلانی، 1377) یکی از شانسهای بزرگ او بود.
پس از آن توانایی هایش را در واکنش پنجم (تهمینه میلانی، 1381) به رخ همگان کشید و سرانجام با بازی کوتاه اما بسیار تاثیرگذارش در سربازهای جمعه (مسعود کیمیایی، 1382) مزد زحماتش را از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر، از هشتمین جشن خانه سینما و از نویسندگان و منتقدان دریافت کرد.
مجموعه های تلویزیونی:
- کاراگاه (مجموعه، حسن هدایت، 1374)
- مهر خوبان (مجموعه، 1374)
- خلبان (مجموعه، 1374)
- جهان وارونه (مجموعه، 1374)
- دبیرستان خضراء (مجموعه، اکبر خواجویی، 75-1374)
- خانه های اجاره ای (تله تئاتر، 1375)
- هوای تازه (مجموعه، محمد رحمانیان، 1375)
- کهنه سوار (مجموعه، اکبر خواجویی، 1376)
- شن های کف رودخانه (مجموعه تلویزیونی، 1376)
- فردا دیر است (مجموعه، حسن فتحی، 1376)
- ولایت عشق (مجموعه، مهدی فخیم زاده، 1377)
- داستان یک شهر (مجموعه، اصغر فرهادی، 1378)
- زمان شوریدگی (مجموعه تلویزیونی، 1379)
- پلیس جوان (مجموعه، سیروس مقدم، 1380)
- دریایی ها (مجموعه، سیروس مقدم، 1381)
بخشی از فیلم شناسی:
1385 اخراجی ها ( مسعود ده نمکی ) [بازیگر]
1385 آفتاب بر همه یکسان می تابد ( عباس رافعی ) [بازیگر]
1385 دستهای خالی ( ابوالقاسم طالبی ) [بازیگر]
1384 زاگرس ( محمدعلی نجفی ) [بازیگر]
1383 زن زیادی ( تهمینه میلانی ) [بازیگر]
1383 مجردها ( اصغر هاشمی ) [بازیگر]
1383 حکم ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر]
1382 سربازهای جمعه ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر]
1382 معادله ( ابراهیم وحیدزاده ) [بازیگر]
1382 هم نفس ( مهدی فخیمزاده ) [بازیگر]
1381 واکنش پنجم ( تهمینه میلانی ) [بازیگر]
1381 سیزده گربه روی شیروانی ( علی عبدالعلی زاده ) [بازیگر]
1380 عشق فیلم ( ابراهیم وحیدزاده ) [بازیگر]
1378 تکیه بر باد ( داریوش فرهنگ ) [بازیگر]
1377 دو زن ( تهمینه میلانی ) [بازیگر]
1375 روی خط مرگ ( شفیع آقامحمدیان ) [بازیگر]
1375 خلبان ( جمال شورجه ) [بازیگر]
جوایز و انتخابها
>> کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (زن زیادی)
[ دوره 23 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1383 ]
.................................................................
>> برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (سربازهای جمعه)
[ دوره 22 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1382 ]
.................................................................
>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن (زن زیادی)
[ دوره 9 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1384 ]
.................................................................
>> برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (سربازهای جمعه)
[ دوره 8 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1383 ]
.................................................................
>> برنده لوح زرین بهترین بازیگر زن (سربازهای جمعه)
[ دوره 5 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1384 ]
.................................................................
>> کاندید لوح زرین بهترین بازیگر زن (واکنش پنجم)
[ دوره 4 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1383 ]
.................................................................
>> کاندید لوح زرین بهترین بازیگر زن (زن زیادی)
[ دوره 6 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1384 ]
.................................................................
>> 2 - دومین بازیگر نقش مکمل زن سال (دو زن)
[ دوره 14 منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1378 ]
.................................................................
>> 3 - سومین بازیگر نقش مکمل زن سال (سربازهای جمعه)
[ دوره 19 منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1383 ]
.................................................................
>> 5 - پنجمین بازیگر نقش مکمل زن سال (واکنش پنجم)
[ دوره 18 منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1382 ]
.................................................................
بیشترین همکاری های مریلا زارعی با:
>> مهری شیرازی (چهره پردازی،) (در 6 فیلم ) ==>
>> عباس شوقی (بازیگران،جلوه های ویژه،موسیقی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> محمدرضا فروتن (بازیگران،) (در 3 فیلم ) ==>
>> کیوان مقدم (صحنه و لباس،) (در 3 فیلم ) ==>
>> تهمینه میلانی (تهیه و تولید،صحنه و لباس،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> علی نیک رفتار (عکس،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> محمدرضا شریفی نیا (بازیگران،تهیه و تولید،عکس،کارگردانی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> آتیلا پسیانی (بازیگران،کارگردانی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> امین حیایی (بازیگران،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> اسحاق خانزادی (صدا،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> پرویز آبنار (صدا،) (در 3 فیلم ) ==>
>> محمد آلادپوش (جلوه های ویژه،عنوان بندی،فیلمبرداری،) (در 2 فیلم ) ==>
>> سیامک احصایی (صحنه و لباس،) (در 2 فیلم ) ==>
>> حافظ احمدی (عکس،فیلمبرداری،) (در 2 فیلم ) ==>
>> عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> سعید انصاری (موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> ساسان باقرپور (صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
>> رضا بانکی (تهیه و تولید،عکس،فیلمبرداری،) (در 2 فیلم ) ==>
>> بابک برزویه (بازیگران،عکس،) (در 2 فیلم ) ==>
>> مسعود بهنام (صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
>> غوغا بیات (بازیگران،عکس،) (در 2 فیلم ) ==>
>> جعفر پناهی (تدوین،تهیه و تولید،صحنه و لباس،عنوان بندی،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> شهرزاد پویا (تدوین،صدا،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> سعید پیردوست (بازیگران،کارگردانی،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> حسین جعفریان (فیلمبرداری،فیلمنامه،) (در 2 فیلم ) ==>
>> حسن حسندوست (بازیگران،تدوین،صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
>> مصطفی خرقه پوش (تدوین،عکس،) (در 2 فیلم ) ==>
>> قاسم زارع زاغه (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> علیرضا زرین دست (صحنه و لباس،فیلمبرداری،) (در 2 فیلم ) ==>
>> اصغر شاهوردی (بازیگران،صدا،) (در 2 فیلم ) ==>